یک پسر

Remember You Die

کودک كه بودم وقتي زمين ميخوردم دستهاي زيادي براي ياري كردنم به سويم دراز مي شد ،


اكنون در جواني دستهاي زيادي براي زمين خوردن من تلاش مي كنند ،


خداوندا بنده ات خسته است ياري اش كن
...

نوشته شده در سه شنبه 27 خرداد 1393برچسب:کودکی جوانی خسته خدا,ساعت 13:29 توسط Amirreza Mjv| |


آخرين مطالب
» ...
» ...
» بت ..
» ...
» رفتن ..
» ماه ..
» جمعه ها ..
» بار اول ..
» ...
» وقتی که می رفتی ..
» ...
» ...
» ...
» استاد
» راست میگفتی ..
» یه نوع بیماری ..
» ...
» ..
» ما نسلی هستیم که ..
» یاد گرفتم ..

Design By : RoozGozar.com